محمد مبینمحمد مبین، تا این لحظه: 12 سال و 11 روز سن داره

بهانه های زندگی

طفلکی مامان...

سلام عسلای خاله خوبید دیشب دوتاییتون دیر خوابیدین اخه مامان خانومتون مریض بود مسموم شده بود شما رو گذاشتن خونه ی مامانی خودشون رفتن دکتر تا سرم زد و اومد تقریبا ساعت ١٢ شد خدا رو شکر الان خوبه ولی یه کم سر درد داره دعا کنید خوب بشه الان زنگیدم خواهری سجاد رفته بود مدرسه مبینم لالا بود مامانی هم رفته بود پیشش که تنها نباشه دیگه همین فعلا خبری نیست دوستون دارم یه دنیا ...
30 مهر 1391

با یه ماه تاخیر...

سلام عسلای خاله خوبید خدارو شکر ببخشید یه تاخیر یه ماهه داشتم حالا میخوام یه کم از کاراتون بگم مبین جونم که دو هفته هست که سینه خیز میره تقریبا میشینه البته با کمک بالشت خیییییییییییلی هم خوش اخلاقه فدات بشه خاله سجاد جونم که همچنان در حال مدرسه رفتنه وخیلی هم شاگرد زرنگ و خوبیه تکالیف کتاباشو جلو جلو بدون کمک انجام میده اقا معلمت به باباییت گفته چرا به سجاد جلو جلو درس میدین و تکالیفش و جلو جلو انجام میده بابایی هم گفته بود ما وقت نمیکنیم رو تکالیف روزش نظارت کنیم چه برسه به جلو جلو درس دادن اقا معلمتون داشت شاخ در میووورد فدات داری حسابی جا پای بابایی جونت میذاری هاااااااا تیز هوش و زرنگ افرین خاله جون همیشه همینقدر پیشرفت داشته باشی عزییی...
29 مهر 1391
1